Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1841 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parkinsonism
U
اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neuromuscular
U
وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
neurotic
U
دچار اختلال عصبی
bronchial asthma
U
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
standard
U
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards
U
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
babble
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbled
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
hits
U
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit
U
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting
U
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
voltage
U
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
voltages
U
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
flutter
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
intensity of rain fall
U
شدت بارندگی که بامیلیمتردرساعت مشخص میشود
lane
U
مسیر که باخط کشی مشخص میشود
lanes
U
مسیر که باخط کشی مشخص میشود
neuritis
U
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
glitch
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
compliant
U
وسیلهای که به مجموعهای از استانداردهای مشخص تط بیق میشود
programmable function key
U
یچی که کار مشخص یا دستورات مشخصی به آن منتسب میشود
vertex
U
نقط های در فضا که با مختصات سه بعدی xوyوz مشخص میشود
dynamically
U
زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
bi directional
U
انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
dynamic
U
زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
bench mark
U
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
tempers
U
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
temper
U
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempered
U
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
fixes
U
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fix
U
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
nervation
U
ساختمان عصبی شبکه عصبی
neuralgia
U
درد عصبی مرض عصبی
sdlc
U
معماری شبکه سیستمهای IBM استفاده میشود و میزان ارسال داده سنکرون را مشخص میکند
selectable
U
نرخ baud ارسال و دریافت مودم که توسط کاربر انتخاب میشود و هنوز مشخص نیست
frequency shift keying
U
روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
identification
U
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
ansi
U
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
programming
U
نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
hot
U
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hotter
U
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hottest
U
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
banner page
U
صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
protensive
U
مزمن
chronic
U
مزمن
persistent
U
مزمن
segment
U
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
segments
U
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
secular stagnation
U
رکود مزمن
ailment
U
بیماری مزمن
secular inflation
U
تورم مزمن
chronic pain
U
درد مزمن
chronic unemployment
U
بیکاری مزمن
ailments
U
بیماری مزمن
chronic inflation
U
تورم مزمن
inveterately
U
بطور دیرینه یا مزمن
chronic renal disease
[CRD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
chronic renal disease
[CRD]
U
نارسایی مزمن کلیوی
[پزشکی]
Chronic kidney disease
[CKD]
U
نارسایی مزمن کلیوی
[پزشکی]
chronic renal failure
[CRF]
U
نارسایی مزمن کلیوی
[پزشکی]
Chronic kidney disease
[CKD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
chronic renal failure
[CRF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
chronic kidney failure
[CKF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
leucorrhoea
U
سوزنک مزمن غیرمسری زنان
chronic kidney failure
[CKF]
U
نارسایی مزمن کلیوی
[پزشکی]
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
whites
U
سوزنک مزمن غیر مسری زنان
strychninism
U
مسمومیت مزمن در اثراستعمال ممتد استرکنین
antigravity muscles
U
عضلات ضد گرانش
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
contralateral muscles
U
عضلات مخالف
dystaxia
U
رعشه عضلات
skeletal muscles
U
عضلات مخطط
catalepsy
U
جمود عضلات
tetany
U
کزاز عضلات
flabby
U
دارای عضلات شل
relaxation
U
شل کردن عضلات
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
charley horse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
charleyhorse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
cramp in the calf
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
systremma
[leg cramps]
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
cramp in the leg
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
ligamentary
U
مربوط به رباط عضلات
kymograph
U
انقباض عضلات و غیره
Firm muscles ( flesh ) .
U
عضلات (گوشت ) محکم
vaginismus
U
گرفتگی عضلات مهبل
vaginism
U
گرفتگی عضلات مهبل
guiding
U
عضلات کمکی مجاور
catalepsy
U
تصلب وسخت شدن عضلات
tic
U
انقباض غیر عادی عضلات
tics
U
انقباض غیر عادی عضلات
pleurodynia
U
درد پهلوو عضلات سینه
hamstrings
U
عضلات عقب ران زردپی
hamstring
U
عضلات عقب ران زردپی
hamstringing
U
عضلات عقب ران زردپی
pleuralgia
U
درد پهلوو عضلات سینه
abasia
U
عدم همکاری عضلات محرکه
extrinsic eye muscles
U
عضلات برون چرخشی چشم
hamstrung
U
عضلات عقب ران زردپی
sweeny
U
از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeney
U
ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
cramp
U
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramps
U
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
knee flexion and extension machine
U
دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
muscle bound
U
دارای عضلات سفت وسخت غیر قابل ارتجاع
associative storage
U
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
descriptor
U
کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
achalasia
U
عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
twitchy
U
عصبی
on pins and needles
<idiom>
U
عصبی
neurogram
U
رد عصبی
keyed up
<idiom>
U
عصبی
overwrought
U
عصبی
uptight
U
عصبی
neural
U
عصبی
abnerval
U
عصبی
engram
U
رد عصبی
nervelessness
U
بی عصبی
nervous
U
عصبی
neurotic
U
عصبی
shocks
U
حمله عصبی
causalgia
U
سوزش عصبی
neural network
U
شبکه عصبی
neural conduction
U
رسانش عصبی
interneural
U
داخل عصبی
neural satiation
U
اشباع عصبی
neural reverbration
U
ارتعاش عصبی
neural lesion
U
ضایعه عصبی
neuritis
U
التهاب عصبی
neural discharge
U
تخلیه عصبی
nerves
U
رشته عصبی
sweat bullets/blood
<idiom>
U
عصبی بودن
plexus
U
شبکه عصبی
neuralgia
U
درد عصبی
nerve
U
رشته عصبی
neural induction
U
القای عصبی
nerve block
U
وقفه عصبی
interneuron
U
داخل عصبی
nerve cell
U
سلول عصبی
willies
U
حمله عصبی
ganglion
U
غده عصبی
neurofibril
U
تار عصبی
nerve fibre
U
تار عصبی
shocked
U
حمله عصبی
neurocyte
U
یاخته عصبی
neurons
U
یاخته عصبی
Relax!
U
عصبی نشو!
nerve ending
U
پایانه عصبی
shock
U
حمله عصبی
nerve deafness
U
کری عصبی
nerve current
U
جریان عصبی
neuron
U
یاخته عصبی
nerve cell
U
یاخته عصبی
nerve center
U
مرکز عصبی
nerve impulse
U
تکانه عصبی
anorexia nervosa
U
بی اشتهایی عصبی
neural arc
U
قوس عصبی
psychochemical agent
U
عامل عصبی
nervous system
U
دستگاه عصبی
psychochemical agent
U
گاز عصبی
nervelessly
U
از روی بی عصبی
nerve tissue
U
بافت عصبی
nervous systems
U
دستگاه عصبی
nerve plexus
U
شبکه عصبی
nerve path
U
گذرگاه عصبی
lose temper
<idiom>
U
عصبی شدن
neural circuit
U
مدار عصبی
neural bond
U
پیوند عصبی
neuroplexus
U
شبکه عصبی
perturbations
U
اختلال
tribulations
U
اختلال
perturbation
U
اختلال
tribulation
U
اختلال
line hit
U
اختلال خط
irregularity
U
اختلال
disturbance
U
اختلال
disorder
U
اختلال
impariment
U
اختلال
Recent search history
Forum search
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
معنی لغت overfit
1
popsicle
1
construed
1
I am good with figures,how about you?
1
The outright abolition of the death penalty.
2
میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com